پیش از رفتن به میهمانی به چه میاندیشید؟ چه سؤال عجیبی! مسلماً به خیلی چیزها از جمله زمان حرکت، مسیر رفت و بسیاری دیگر؛ امّا یکی از مهمترین پرسشها قطعاً این است: چه بپوشم؟ لباس در زندگی روزمره ما اهمیت زیادی دارد. متأسفانه افراد را بر اساس لباسشان قضاوت میکنیم! لباس بخش مهمی از ظاهر است. بخش دیگر مهم از ظاهر چهره است. چهره زیبا میتواند باعث جذابیت افراد شود. خال در سینما نیز مانند زندگی واقعی لباس و چهره اهمیت زیادی دارند. در این مقاله قصد داریم که به این دو عنصر کلیدی میزانسن بپردازیم.
لباس در سینما
لباس بخشی از میزانسن را شامل میشود. این عنصر کارکرد ویژهای در فیلمها دارد و دامنه امکانات آن بسیار وسیع است. اریک فون اشتروهایم همانطور که به سندیت صحنه مقید بود، در مورد لباس هم وسواس داشت. میگویند لباسِ زیرهایی برای بازیگران تهیه میکرد تا حالت روحی مناسبی را برای ایشان ایجاد کند! لباس با صحنه هماهنگی بسیار نزدیکی دارد. لباس سبب توجه به کاراکتر میشود. این عنصر میتواند کاراکتر دلنشین و منفور را مشخص کند. در ضمن نباید فراموش کرد که لباس فیلمهای معروف به مد دوران خود تبدیل میشوند. بسیاری از بازیگران شهرت خود را مدیون طراح لباسشاناند.
لباس دوره تاریخی و فضای فیلم را مشخص میکند. با لباس به سادگی میتوان گفت که این فیلم در دهه نود ساخته شده، دهه هفتاد یا حتی پیش از انقلاب. طراحی لباس در فیلمهای تاریخی بسیار پراهمیت است زیرا بخش بزرگی از بافت تاریخی باید از طریق این عنصر به مخاطب القاء شود.
باری کارکرد صنایع بیانی و بدیعی در مورد لباس بسیار متوع است. برای مثال در استعاره، تصور کنید در فیلمی علمی تخیلی در سیاره فلان کودکی لباسی همچون مسیح بپوشد. در مورد تشبیه نیز فرض کنید در صحنه میهمانیای بزرگ دو نفر لباسی یکسان بپوشند. حال تصور کنید این دو رفتاری کاملاً متفاوت داشته باشند. این روش آیرونی میسازد. درباره آیرونی گفته شده نمود ظاهراً عجيب يا سرگرم كننده از يك موقعيت كه با آنچه بيان ميكنيد بسيار متفاوت است. همچنين استفاده از كلماتي كه معناي متضاد با آنچه منظور شماست را بيان ميكنند، اغلب به عنوان لطيفه و با لحني كه آن را مشخص كند، بيان ميشود. باری لباس میتواند مفاهیم بسیار عمیقی را در خود داشته باشد.
چهرهپردازی
چهرهپردازی در ابتدا به دلیل عدم ثبت دقیق چهرهها بر روی نوار فیلمهای ابتدایی ضرورت پیدا کرد. اکنون این ضرورت برطرف شده امّا همچنان چهرهپردازی استفاده میشود. یکی از کاربردهای چهرهپردازی برجسته کردن بازیگر است. معمولاً بر فیلمهای مبتنی بر کلوزآپ چهرهپردازی قدرت بیشتری دارد.
ستارهها علاقه دارند که به زیباترین شکل ممکن گریم شوند. کارگردانان امّا به هدف فیلم خود فکر میکنند. اگر هدف صرفاً فروش باشد، بلی باید که بازیگران اصلی بسیار زیبا گریم شوند؛ امّا در برخی موارد کارگردانان دست به زشت کردن بازیگران میزنند. باری زشت و زیبایی دو مقوله نسبیاند و ارزش بحث بیشتر را ندارند. در کل باید گریم مناسب باشد با بافت فیلم.
در چهرهپردازی میتوان از تمامی صناعات بیانی استفاده کرد. برای مثال میهمانیای را تصور کنید که در آن مردی شبیه به هیتلر گریم شود؛ رنگ خاص پوست، سبیل و موهای خاص، حال بیآنکه نیاز به کار دیگری باشد او را استعارهای میتوان دانست از هیتلر. البته با توجه به بافت متن میتواند کنایه یا نماد نیز باشد. درخشان کردن چهره یک فرد در برابر چهرههای کدر سایر افراد در بافت مناسب شاید بتواند تلمیحی باشد بر معصومان دینی که طبق باور پذیرندگان آن دین چهرهشان درخشان بود. از چهرهپردازی برای صنایع بدیعی نظیر تأکید یا اغراق هم استفاده میشود. از گریم برای ادماج نیز میتوان استفاده کرد بهگونهای که صورت بتواند علاوه بر معرفی فرد، حامل معنای ضمنی دیگری نیز باشد.
جمعبندی
در این مقاله به معرفی دو عنصر کلیدی در میزانسن، لباس و چهرهپردازی پرداختیم. عناصر یاد شده نقش پررنگی در موفقیت و گیرایی فیلم دارند. به طور کلی لباس توسط طراح لباس و گریم توسط طراح چهرهپردازی خلق میشود. توجه به این دو عنصر در فیلمها باید بخشی از تمرین روزانه هنرجویان عزیز باشد.
ثبت ديدگاه