یکی از روشهای انسجام دادن به تاریخ سینما، تقسیم آنها به دورههای سبکی است. این دورهها در زبان فارسی مکتب ترجمه شده است. یکی از این مکاتب اکسپرسیونیسم (German Expressionism) است که در خلال سالهای 1919 الی 1928 در آلمان شکل گرفت. ما در این مقاله قصد داریم تا به مکتب سینمای اکسپرسیونیستی بپردازیم. ابتدا قرار است تا خاستگاهش را بررسی کنیم و سپس به ویژگیهای مهم سبک شناسانه آن بپردازیم.
اکسپرسیونیسم ریشه در چه دارد؟
همانطور که گفتیم سینمای اکسپرسیونیسم در سینمای آلمان شکل گرفت. اگر بخواهیم دقیقتر باشیم، این سبک از دلِ جنگ جهانی اول سر بر آورد. آلمان شکست خورده این جنگ بود؛ غرورشان خرد شده و زندگی سختی داشتند. فقر، بیماری، عدم دسترسی گسترده به امکانات پزشکی، دزدیها و به تبع آن فسادِ سیستماتیک از جامعه آلمان جسدی متعفن ساخته بود. در سینما بازتابِ این شکست و ناامیدی اکسپرسیونیسم بود. سینمایی درونی که عواطف شکست خورده آن نسل را نشان میداد.
در آن دوران تورم شدیدی گریبانگیر مردم آلمان شده بود. تورمی که ناشی از شکست نظامی و تحریمهای اقتصادی بو. مردم آلمان تمایلی پسانداز پول خود نداشتند زیرا که روزبهروز بیارزشتر میشد. از این رو آنها دنبال محیطی برای خرج کردن و لذت بردن بودند و چه جایی بهتر از سینما؟ آلمانیها در آن سالها تمایل شدیدی برای خرید بلیت و فیلم دیدن داشتند و این موضوع یکی از علل رشد سینمای آلمان بود.
از طرف دیگر دولت برای حمایت از سینما ورود فیلمهای خارجی را ممنوع کرد. سپس با هدفِ استفاده تبلیغاتی از سینما، آنها را تجهیز کرد. تاریخنگاران میگویند که سینمای آن دورانِ آلمان، بعد از آمریکا بهترین تجهیزات و تکنسینها را داشت. همه این موارد به به وجود آمدن سینمای اکسپرسیونیستی کمک کرد. عصری طلایی که جز سیاهی چیزی نمیدید.

اکسپرسیونیسم، عصری طلایی که جز سیاهی نمیدید.
ویژگیهای سبکشناسی اکسپرسیونیسم
هر مکتب (یا سبکی) دو بُعد دارد. یکی جهانبینیِ مؤلف و دیگری ترجمه آن ذهنیت به مدیوم هنری. گفتیم که سینماگرانِ اکسپرسیونیسم نسلی شکست خورده و تحقیر شده بودند. حال بیایید بررسی کنیم که این شکست، این حقارت و وحشت را چگونه به زبان سینما ترجمه کردند.

حقارت و وحشت را چگونه می توان به زبان سینما ترجمه کرد؟
طراحی صحنه و دکور
طراحی صحنه و دکور، یکی از اصلیترین وجه تمایز این مکتب با سایر آنها است. این نوع فیلمها بر غیرعادی بودن تک تک نماها اصرار دارند. یکی از دلایل این اتفاق، افرادی بودند که از هنر گرافیک پا به عرصه سینما گذاشته و در این زمینه فعالیت میکردند. افرادی نظیرِ هرمان وارم که دکوریست فیلم سینمایی مطب دکتر کالیگاری، نخستین فیلم این سبک بود. برای این ها بازیگر چیزی نبود جز بدن. بدنی که ارزشی فراتر از سایر عناصر میزانسنی نداشت.
تقارن، اشکال مورب و تاریک، اغراق در رنگ بندی، به هم ریختگی عناصر فرمی، اندازه عجیبِ اشیا و… از عناصرِ فرمی در میزانسن سینمای اکسپرسیونیسم است.
بازیگری
در سینمای اکسپرسیونیسم، بازیگری در افراطیترین حالت خود قرار داشت. حرکات بازیگر باید با میزانسن در تناسب میبود. بازیها به تمامی غلو شده «اگزجره» بودند. یکی از اشتباهاتی که هنرجوها مرتکب میشوند، قضاوت این نوع بازی بر اساس معیارهای سینمای رئالیستی است. این کار نادرست است و باید بر اساس جهانِ خودِ سبک، عناصر آن را بررسی کرد.
نورپردازی
نورپردازی در سینمای اکسپرسیونیستی ساده، امّا با تضاد نوری بسیار زیادی است. این مولفه زوایای تندی دارد و در تاریکی – روشنیها اغراق شده است. نور معمولاً به دکور و بازیگر تاکید میکند. گاهی نیز برای دِفرمه کردن عناصر از آن استفاده میشود. این سبک از نورپردازی در آینده بر سینمای وحشت تأثیر زیادی گذاشت.
تایپوگرافی
یکی دیگر از عناصر مهم این فیلم تایپوگرافی است. این عنصر با فونت و گرافیکی عجیب میانپردهها ظاهر شده و درونیات بازیگر را مینویسد. پیش از این سبک فیلمها استفاده زیباییشناختی خاصی از تایپوگرافی نشده بود. این مکتب بدعتگذار این موضوع است.
جمعبندی
ما در این مقاله به سینمای اکسپرسیونیسم پرداختیم. سینمایی که از دل حوادث، دردها و رنجِ یک ملت بر آمد و تأثیر عمیقی بر سینمای جهان گذاشت. هنوز هم که هنوز است میتوان سایه این سبک را بر روی بسیاری از فیلمها دید. در ادامه ما به بررسی مؤلفههای این جریان پرداختیم و از دل فیلمها، عناصر سبکیشان را استخراج کردیم. البته هنرجویان عزیز باید بدانند که صرفِ مطالعه این نوشتهها به درک سینمایی آنها کمک نمیکند. حتماً و حتماً تئوریخوانی باید با دیدنِ فیلم همراه شود. برای مشاهده لیست فیلمهای اکسپرسیونیستی اینجا کلیک کنید.
ثبت ديدگاه