آیا می‌توان از دل شاهنامه تمرین‌های بازیگری بیرون آورد؟ بله! شاهنامه به دلیل ویژگی‌های ذاتی خود مرجع مناسبی برای تمرین بازیگری مخصوصاً در حوزه بیان است. علاوه بر این، داستان‌های جذاب این کتاب می‌تواند باعث لذتی مضاعف شود. در این مقاله قصد داریم تا با ارائه دو تمرینی ساده اما مهم، ایده‌هایی برای آموختن بازیگری از کتاب حکیم طوس ارائه دهیم. همراه باشید.

تمرین‌هایی برای بازیگری

تمرین‌های بازیگری زیادی را می‌توان از دل شاهنامه بیرون کشید. شاه‌نامه به ویژه برای بیان بسیار سودمند است. از دلایل این موضوع می‌توان به وزن عروضی خاص آن اشاره کرد. از دیگر ویژگی‌های این کتاب می‌توان به صنایع بدیعی قدرتمند آن اشاره کرد.

تقویت قدرت بیان

یکی از مهم‌ترین تمرین‌های بازیگری که می‌توان با شاهنامه کرد، تقویت لحن و قدرت بیان است. شاهنامه دارای وزنی حماسی‌ست. نمی‌توانیم طوری که سعدی می‌خوانیم، شاه‌نامه بخوانیم. بیان این کتاب نیازمند به صلابت آوایی بسیاری‌ست. سعی کنید که حین بیان ابیاتی از شاهنامه به صدای خود رنگ دهید؛ یعنی گاه بلند بخوانید و گاه آرام، سرعت‌تان را بر اساس سرعت روایت کم یا زیاد کنید، تا حدی تن‌صدای‌تان را تغییر دهید.

نبرد رستم و سهراب

نبرد رستم و سهراب

یکی از بهترین بخش‌های شاهنامه برای تمرین تقویت قدرت بیان بخش زیر است. این قسمت پیش درآمد داستان رستم و سهراب است. در علوم ادبی به این بخش براعت استهلال می‌گویند. استاد در این بخش وارد داستان نشده و درباره مرگ سخن می‌گوید. ابتدا این ابیات را یک بار مرور کرده تا با چیستی آن آشنا شوید. در ادامه موارد گفته شده در فوق را در صدایتان پیاده کرده و شعر را بخوانید. بهتر است صدای خود را ضبط کنید تا بعدتر بتوانید نقاط ضعف و قوت‌تان پیدا کنید. سعی شده تا برای راحتی شما، آکسان‌ها با ویرگول و تلفظ‌های غریب با حرکات مشخص شوند.

اگر تندبادی براید ز کنج
به خاک افگند نارسیده تُرُنج

ستمکاره خوانیمْش، ار دادگر
هنرمند دانیمْش، ار بی‌هنر

اگر مرگ دادست، بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟

ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست

همه تا دَرِ آز، رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز

برفتن مگر بهتر آیَدْش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای

دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک

درین جای، رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ، تنگ

چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست

جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ

دل از نور ایمان گر آگنده‌ای
ترا خامشی بِهْ، که تو بنده‌ای

برین کار یزدان ترا راز نیست
اگر جانْت، با دیو، انباز نیست

به گیتی درآن کوش چون بگذری
سرانجامِ نیکی بَرِ خَود (خَد) بَری

کنون رزم سهراب رانم نخست
ازآن کین که او با پدر چون بجست

تقویت احساس در بیان

از دیگر تمرین‌های بازیگری شاهنامه می‌توان به تقویت احساس در بیان اشاره کرد. شعری که در زیر آورده می‌شود بخشی از داستان رستم و اسفدیار است. برای این که فضای صحنه را بدانید، داستان را به طور مختصر بیان می‌کنم. اسفندیار از این که پدرش در تفویض مسئولیت به او سستی می‌کند به تنگ آمده است. پدرش گشتاسب برای سردوآندن اسفندیار به او می‌گوید که اگر به زاولستان روی و رستم و تبارش را بند کرده بیاوری شاهت می‌کنم. باری او فریب پدر را خورده به زاولستان می‌رود. رستم نمی‌خواهد تن به این ماجرا بدهد زیرا از طرفی بند شدن به زنجیر را در شأن خود نمی‌بیند، از طرفی کشتن شاه‌زاده‌ای را هم روا نمی‌داند. او سعی می‌کند در طی صحبت‌هایی اسفندیار را از این کار منصرف کند اما گوش اسنفدیار بدهکار نیست.

نبرد رستم و اسفندیار

نبرد رستم و اسفندیار

صحنه زیر پس از آخرین واپسین صحبت این دو روی می‌دهد؛ جایی که رستم در می‌یابد که از جنگ گریزی نیست و باید با سرنوشت شوم خود مواجه شود. تأثر و غم ویژگی اصلی این صحنه است. سعی کنید این متن را چنان بخوانید که غم آن به اوج برسد. حال سوالی دارم؛ آیا می‌توان این صحنه را شاد اجرا کرد؟ متعجب چطور؟ خشم‌ناک؟ امتحانش کنید.

چو رستم بیامد به ایوان خویش
نگه کرد چندی به دیوان خویش

زواره بیامد به نزدیک اوی
ورا دید پژمرده و زردروی

بدو گفت رو تیغ هندی بیار
یکی جوشن و مغفری نامدار

کمان آر و برگستوان آر و ببر
کمند آر و گرز گران آر و گبر

زواره بفرمود تا هرچه گفت
بیاورد گنجور او از نهفت

چو رستم سلیح نبردش بدید
سرافشاند و باد از جگر برکشید

چنین گفت کای جوشن کارزار
برآسودی از جنگ یک روزگار

کنون کار پیش آمدت سخت باش
به هر جای پیراهن بخت باش

چنین رزمگاهی که غران دو شیر
به جنگ اندر آیند هر دو دلیر

کنون تا چه پیش آرد اسفندیار
چه بازی کند در دم کارزار

جمع‌بندی

در این مقاله به ارائه تمرین‌های بازیگری از دل شاهنامه پرداختیم. ویژگی‌های ذاتی این کتاب سترگ آن را برای استفاده در این حوزه بسیار سودمند کرده است. امیدوارم که این مقاله انگیزه‌ای شده باشد برای مطالعه دقیق‌تر متون کهن فارسی، به ویژه شاهنامه‌.