اگر به یونان باستان بازگردیم خواهیم دید که از دید نظریه‌پرداز بزرگ آن دوران، ارسطو ریشه ادبیات و هنرهای نمایشی یکی‌ست. او در کتاب فن شعر خود انواع ادبی را به سه گروه حماسه، غنایی و درام تقسیم‌بندی می‌کند. نوع درام، نوع نمایشی‌ست. جایی که شاعر متنی را نوشته و آن توسط بازیگران اجرا می‌شود. درام از دید ارسطو دو نوع است؛ تراژدی و کمدی. در این مقاله قصد داریم تا به معرفی نوع ادبی تراژدی بپردازیم.

تراژدی چیست؟

تراژدی یکی از انواع ادبی است که در فارسی غمنامه یا سوگ‌نامه نیز ترجمه شده است. ریشه این نوع ادبی به یونان باستان باز می‌گردد. تراژدی به امور والا می‌پردازد و داستان نبرد انسان با سرنوشت مقدر شده‌اش توسط خدایان است. در این چنین روایتی قهرمان به واسطه اشتباه خود از اوج به هلاکت می افتد. این اتفاق باعث ایجاد توأمان ترحم و ترس در دل مخاطب می‌شود. ارسطو به این اتفاق کاتارسیس می‌گوید.

تراژدی

تراژدی به امور والا می‌پردازد

اجزای تراژدی

از دید ارسطو تراژدی شش جزء دارد. اجزایی که در کنار هم قرار گرفته و این نوع ادبی را تشکیل می‌دهند. این موارد از قرار زیر است.

پلات داستان/ میتوس

از دید ارسطو پلات یا پیرنگ مهم‌ترین قسمت تراژدی است. میتوس به روش صورت‌بندی شاعر از داستان اشاره دارد. بیایید تصور کنیم که قتلی رخ داده. چگونگی تعریف این داستان بستگی به انتخاب هنرمند دارد. برخی از ابتدا به ترتیب زمان رئالیستی داستان را تعریف می‌کنند. برخی در حین تعریف رئالیستی از فلاش بک و فلاش فوروارد استفاده می‌کنند. برخی نیز ابتدا صحنه قتل را نشان داده سپس از خلال دیالوگ‌ها گذشته را مشخص می‌کنند. این انتخاب‌ها بسیار زیادند و شاعر با توجه به هنر خود باید یکی را انتخاب کند.

کاراکتر/ اتوس

شخصیت یا کاراکتر توسط بازیگران اجرا می‌شود. بازیگران باید دارای ویژگی‌های خاصی باشند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

دیالوگ/ لکسیس

دیالوگ بیانی‌ست که از دهان بازیگران خارج می‌شود. در تراژدی یونان باستان دیالوگ‌ها بر وزن هروئیک سروده می‌شد. می‌توان تراژدی یونان باستان را با اپرا مقایسه کرد.

فکر و اندیشه/ دیانویا

اندیشه همان محتوای اثر است. گرچه در نظریات هنر مدرن تفاوت فرم و محتوا از میان برداشته شده اما در آرای ارسطو این موارد جدا تلقی می‌شوند.

صحنه و دکور/ اوپسیس

هدف تراژدی اجرا بر روی صحنه است. هنرمندان باید دست به طراحی مناسب‌ترین صحنه و دکور برای نمایش خود می‌زدند. این مورد تاثیر بسیار زیادی بر روی مخاطبان می‌گذاشت.

تراژدی

هدف تراژدی اجرا بر روی صحنه است.

آواز/ ملوس

معمولاً دیالوگ‌های بازیگران آوازین بود. جدا از این همسرایان نیز در طول نمایش آوازهایی سر می‌دادند.

قهرمان تراژدی باید چگونه باشد؟

قانون مهمی در تراژدی وجود دارد. در این نوع ادبی هیچگاه نباید افراد بد به سعادت برسد و افراد خوب به شقاوت. از سوی دیگر تراژدی باید قهرمان دچار پایانی تراژیک و دردناک شود. در نتیجه معمولاً قهرمانان تراژدی دارای نقطه‌ ضعفی‌اند که آن‌ها را به هلاکت می‌برد. ارسطو این خطای بزرگ انسانی را هامارتیا می‌نامد‌. به طور معمول هامارتیای قهرمان تراژدی‌های بزرگ غرور است. با این حال محققان این ضعف را به گونه دسته‌بندی می‌کنند‌

        ۱. قصور انسانی
        ۲. خطایی بدون اراده خاطی
        ۳. خطایی ناشی شده از نظم الهی (خدایان)

علاوه بر موارد ذکر شده در عمده تراژدی‌ها قهرمان شخصیتی تنهاست. این تنهایی باعث تقویت هم‌زاد‌پنداری مخاطب با کاراکتر می‌شود. به غیر از نقطه ضعف ذکر شده قهرمان باید دارای تمامی فضایل اخلاقی دیگر باشد. قهرمان تراژدی باید پسندیده‌خو باشد و حرکاتی سنجیده انجام دهد. رفتارش با جنسیت خود متناسب باشد. برای مثال کاراکتر مرد رفتاری زنانه نداشته باشد و برعکس. علاوه بر این موارد او باید در طول نمایش ثبات داشته باشد و شخصیتش در میانه داستان تغییر نکند‌.

تراژدی

هیچگاه نباید افراد بد به سعادت برسد و افراد خوب به شقاوت

جمع‌بندی

در این مقاله راجع به تراژدی و اجزای آن صحبت کرده و هر یک را توضیح دادیم. آثار بسیار سترگی در طول تاریخ در این دسته نوشته شده است. از سوفکلس و اورپید یونانی بگیرید تا شکسپیر. امیدوارم که این مقاله برای‌تان مفید بوده باشد.