ما چیستیم جز رویاهای‌مان؟ این رویاست که ما را به هر سو می‌کشد و به زندگی‌مان معنا می‌بخشد. بدون رویا ماشین‌هایی خشک و بی‌انعطافیم که واقعاً تفاوتی با آهن و سنگ نداریم. با این حال تبدیل رویا به واقعیت امری بسیار دشوار است. برای مثال ممکن است رویای شما بازیگری‌ باشد؛ چگونه باید به سمت آن گام برداشت؟ در این مقاله سعی شده به پاسخ این پرسش بپردازیم. همراه ما باشید.

 

به جنگل کودکی‌تان بازگردید

فرض کنید که کودکی تان همانند جنگلی است رازآمیز. چه میزان از شرایط آن جنگل اطلاع دارید؟ چشمان‌تان را بسته سعی کنید جنگلی را مجسم کرده داخل آن گام برداشته تا کودکی که کودکی‌تان است را بیابید. از او بپرسید که چه می‌خواهد. هدف او برای زندگی چیست؟ به خواب‌های‌تان توجه کنید. خواب‌ها نکات مهمی را راجع‌به شما می‌گویند. خوش‌شانس‌اید اگر هنوز هم دفترهای نقاشی‌ کودکی‌تان را داشته باشید؛ دفترهای نقاشی بهترین کلید ورود به آن جنگل دورند. فراموش نکنید اولین و مهم‌ترین گام تبدیل رویا به واقعیت یافتن رویای حقیقی‌تان است.

تبدیل رویا به واقعیت

با کودکی‌تان مواجه شوید

لحظه مرگ‌تان چگونه خواهد بود؟

در این مرحله تمرینی عجیب داریم؛ دفتری برداشته و صحنه مرگ خود را تصور کنید. این که چگونه می‌میرید مهم نیست بل‌که سناریوهای متفاوتی از آن کسی که می‌میرد و شمایید بنویسید. دوست دارید با چه عنوانی از شما یاد شود؟ بازیگری پولساز؟ بازیگری تجربی؟ شاعر؟ فیزیک‌دان؟ پزشک؟ یا هر چیز دیگر. کدام یک از این سناریوها را می‌پسندید؟ آن رویا را به واقعیت بدل کنید.

 

مسیرتان را بشناسید

مرحله بعد از شناخت رویا، یافتن مسیری صحیح و اصولی است. این وضعیت یکی از دشوارترین شرایطی‌ست که باید با آن دست و پنجه نرم کنید. راه های بی‌شماری برای شما وجود دارد. کدام یک به‌تر است؟ متاسفانه نمی‌توان برای این پرسش پاسخ مشخصی داد. این شمایید که باید با استفاده از تجربیات دیگران، منطق خود و یا آزمون و خطا به‌ترین مسیر را پیدا کنید. به اطراف خود نگاهی بیندازید. آیا کسی را می‌یابید که پیش‌تر از شما به سمت آن هدف گام برداشته باشد؟ اگر بله می‌توانید از تجربیات او استفاده کنید اما نباید و باز هم نباید مقلد او باشید.

 

 

بروید، بروید، باز نگردید! بروید…

پس از یافتن مسیر تبدیل رویا به واقعیت باید بروید و بروید و باز هم بروید. نمی‌توان با سکون به مقصد رسید. لازمه موفقیت رفتن است و باز هم رفتن. گاه ممکن است که خسته شوید! گاه ممکن است که ناامیدی به سراغ‌تان بیاید! برای یافتن انگیزه به مرحله اول بازگردید یعنی جنگلی که کودک درون‌تان در آن زندگی می‌کند. با او دوباره تجدید میثاق کنید. دوباره لحظه مرگ طبقات تصویر کرده و با خود بگویید که دوست دارید از خود چه برای جهان یادگار بگذارید.

موانع را از سر راه بردارید

موانع را از سر راه بردارید

موانع‌تان را بشناسید

موانع بسیاری راه شما را سد خواهند کرد. باید با تمام توان به شناخت آن‌ها پرداخته با استراتژی مناسب این سدها را بشکنید. موانع می‌توانند درونی یا بیرونی باشند؛ از موانع درونی می‌توان به ترس از شکست، کم‌بود اعتماد به نفس، نداشتن انگیزه، تنبلی، بیماری‌های جسمی یا روحی و… و از موانع بیرونی می‌توان به نداشتن وقت کافی، نداشتن منابع مالی کافی، افرادی که شما را از این کار منع می کنند، شرایط سیاسی که حرفه شما را برنمی‌تابد و بسیاری دیگر اشاره کرد. راهی نیست باید جنگید و پیروز شد!

 

راه‌نمایان‌تان کیستند؟

هر چقدر هم که مصمم و اصطلاحاً کله‌شق باشید گاهی نیاز دارید تا فرد یا افرادی راهنمایی‌تان کنند. مثالاً اگر هدف‌تان بازیگر شدن است برای تبدیل رویا به واقعیت می‌توانید از اساتید این رشته در برترین آموزشگاه‌های بازیگری کشور مانند آموزشگاه پانیذ استفاده کنید. این موضوع سبب تسریع موفقیت شما خواهد شد.

 

جمع‌بندی

ما با رویاهای‌مان زندگی میکنیم. برای آن‌ها می‌جنگیم و از فکر کردن درباره آن‌ها لحظه‌ای دست برنمی‌داریم. با این حال تبدیل رویا به واقعیت می‌تواند بی‌اندازه مشقت‌بخش باشد. در این مقاله سعی شده تا مسیری جهت حصول به این مهم خدمت‌تان معرفی شود.