سینما از چه عناصری تشکیل میشود؟ میزانسن، سینماتوگراف، مونتاژ و…؛ یکی از اصلیترین عناصری که معمولاً به آن توجه نمیشود صداست. گرچه در سالهای اولیه سینما نبود و در دوره ناطق شدم فیلمها، هنرمندان بسیاری به رهبری چارلی چاپلین با آن مقابله میکردند، اما امروزه نمیتوان سینما را بدون صدا تصور کرد. قدرت زیاد این عنصر دروازههای جدیدی را به روی فیلمسازان گشوده است. در این مقاله قصد داریم به معرفی این عنصر حیاتی و همینطور بخشی از قابلیتهای آن برای بروز آرایههای بیان و بدیع بپردازیم.
صدا در سینما
صدا از تأثیرگذارترین عناصر سینماییست که معمولاً به دلیل نامرئی بودنش از بررسی آن صرف نظر میکنند. در قدرت صدا در سینما همین بس که میتواند فارغ از آنچه دیده میشود جنبه احساسی صحنه را تعیین کند. سینماگران از ابتدای اختراع سینما به اهمیت صدا پی برده بودند به طوری که تا پیش از سال 1926 که سینمای ناطق پا به عرصه بگذارد، در مهمترین سینماها فیلم صامت همراه با ارکستر پخش میشد.
صدا در سینما میتواند فعالانه نحوه درک و تفسیر بیننده را از تصاویر شکل دهد. صدا توجه مخاطب را سمت و سو میدهد و بر روی عناصری خاص تأکید میکند. صدای موجود در فیلم را میتوان در سه گروه طبقهبندی کرد.
- دیالوگ
- صدای محیط
- موسیقی متن و جلوه صوتی
دیالوگ شامل هر آن چیزیست که از دهان کاراکتر خارج میشود. این اصوات میتواند معنادار یا بیمعنی باشد. برای مثال، ممکن است در فیلم وسترن کاراکتری را ببینید که دیالوگش تنها سوت زدن است. معمولاً از طریق کشمکش دیالوگ، بخشهای مهم روایت ساخته میشود.
صدای محیط شامل هر صدایی ججز دیالوگها است که منبعش در صحنه مشاهده میشود. به اصطلاح به صداهایی که بتوان منبع آن را بر روی پرده دید اصوات درون دایجتیک میگویند. صدای محیط یعنی صدای درون دایجتیک منهای دیالوگها.
به صدایی که منبع آن درون صحنه حضور ندارد صدای برون دایجتیک گویند. این دسته صدا معمولاً شامل موسیقی متن و جلوههای صوتی میشود. گاهی سینماگران با رفت و آمد بین صدای درون دایجتیک و برون دایجتیک شوخیهایی میکنند. فرض کنید که در فیلمی کمدی شخصیت اصلی اشتباهی میکند و ناگهان آهنگی که معمولاً برای حماقت است پخش میشود (صدای برون دایجتیک). ناگاه کاراکتر سر بر میگرداند و از نقطه نظر او دوستش را در حال سازنوازی میبینیم (صدای درون دایجتیک).

صدا از تأثیرگذارترین عناصر سینماییست
صدا و آرایههای بیان و بدیعی
صدای محیط میتواند خاستگاهی باشد برای بروز صنایع بیانی. برای مثال میتوانید فرض کنید که فردی در اتاقی دچار مشکل میشود و همزمان صوت وزش بادهای بیابانی میآید. این صدا استعارهای خواهد بود از وضع دشوار این فرد. مثالی دیگر این که فرض کنید در بخش کارگران کارخانهای از ضبط صوتی صدای ضربه های شلاق به گوش برسد. این صدا میتواند باعث ایجاد تشبیه تمثیلی شود.
در صنایع بدیعی نیز صدای محیط بسیار کارآمد است. به دلیل جنس آواییاش میتواند تمام صنایع لفظی را ایجاد کند. در مورد بدیع معنوی با تسامح باید رفتار کرد زیرا صدای محیط ذاتاً فاقد معناست. باری با این وجود میتواند به خوبی ایهام تبادر را اجرا کند.
موسیقی متن و جلوههای صوتی نیز میتوانند جایگاه ایجاد صنایع بدیعی باشند. برای مثال فرض کنید که در طول فیلم هنگام نمایش کاراکتر سیامک در فیلمِ مندرآوردیِ شاهنامه موسیقی خاصی پخش شود. حال تخیل کنید این کاراکتر در طول داستان کشته شده و کیومرث، شاه جهان و پدر سیامک، به نزد هوشنگ، پسر سیامک، میرود. زمانی که برای اولین بار هوشنگ را در قاب میبینیم همان موسیقی خاص پخش شود که برای سیامک بود. این موسیقی میتواند باعث تشبیه شود.
صدا در سینما -هر نوع- اگر با تصویر در تضاد باشد آیرونیک است. برای مثال فرض کنید بر روی تصویر شاد و همراه با رقص موسیقیای غمگین پخش شود یا بالعکس. از صدا برای تلمیح هم میتوان استفاده کرد. دو برادر را در نظر بگیرید که مشغول ساخت ابزاریاند و روی تلاش آنها موسیقی پت و مت پخش میشود.
جمعبندی
صدا در سینما از عناصر بنیادین است. صداست که توجه مخاطب جهت میدهد و او را نسبت به برخی از نقاط صحنه حساستر میکند. امروزه به باور بسیاری سینما بدون صدا خسته کننده است. در این مقاله به بررسی مؤلفه صدا در سینما پرداختیم و توانش آن را برای ظهور صنایع بدیع و بیانی بررسی کردیم. امیدارم که این مقاله برایتان مفید بوده باشد.
ثبت ديدگاه