سینما نیز مانند سایر شاخه‌های هنری عناصر فرمی متعددی دارد؛ از جمله این عناصر می‌توان به سینماتوگراف، مونتاژ، میزانسن، صدا و… اشاره کرد. بخش عمده‌ای از فعالیت هنرجویان باید معطوف به شناخت این عناصر باشد. فرقی نمی‌کند که حوزه فعالیت شما بازیگری، کارگردانی، فیلم‎‌نامه نویسی یا هر چیز دیگر است، شما برای موفقیت در حوزه خود نیازمند شناخت و بررسی دقیق این عناصرید. البته نباید فراموش شود که صرف مطالعه تئوری نمی‌تواند برای شما سودمند باشد. در واقع مطالعه لازم است اما کافی نیست. گام بعدی برای آموزش بررسی آموخته‌ها در فیلم‌هاست. هنرجویان باید به بررسی عناصر سینمایی در فیلم‌های مختلف بپردازند. در این مقاله قصد شده عنصر میزانسن در سینما به طور مختصر معرفی گردد و سپس به طور مبسوط‌تری به صحنه در سینما پرداخته شود.

 

میزانسن

ظاهراً نخستین بار واژه میزانسن در فرانسه اوایل قرن نوزدهم استفاده شد. پس از مدتی این اصطلاح بدل شد به واژه‌ای برای توصیف کارگردان تئاتر. به تعبیر فرهنگ اصطلاحات تئاتر آرتور پوگین (چاپ 1885) میزانسن عملاً هر چیزی به جز دیالوگ را شامل می‌شود. به تعبیر دیگر میزانسن آن بخشی در تئاتر است که با ادبیات هم‌پوشانی ندارد. 

از دید بوردول میزانسن شامل جنبه‌هایی از سینماست که با تئاتر تداخل دارد؛ از جمله صحنه‌آرایی، نورپردازی، لباس و رفتار بازیگران. در ادامه به بررسی صحنه در میزانسن پرداخته بیان می‌کنیم که در آن چه عناصر بدیع یا بیانی می‌توانند مجال حضور پیدا کنند.

میزانسنی تاریک!

میزانسنی تاریک!

 

صحنه

در تئاتر صحنه قسمتی بود که کنش در آن به وقوع می‌پیوست. در سینما صحنه دیگر محملی برای کنش نیست بلکه خود به صورت فعال وارد کنش‌ها می‌شود. سه روش برای انتخاب صحنه وجود دارد. یکی این که کارگردان از فضاهای واقعی استفاده کند و دوم این که صحنه‌ای را بسازد. روش سوم تلفیق این موارد است، به گونه‌ای که طراح صحنه بخشی از فضای واقعی را دست‌کاری کرده و صحنه جدیدی خلق کند.

مشبه در صحنه

در صحنه تمامی عناصر بیانی می‌توانند حضور پیدا کنند؛ از جمله این موارد تشبیه است. مشبه هر تشبیهی باید یکی از عوامل صحنه باشند و مشبه‌به می‌تواند به مفاهیم عقلی یا حسی دلالت کند.

پراپ در صحنه

وقتی یک شی در صحنه نقش فعالی در کنش‌های در حال حدوث داشته باشد به آن پراپ می‌گویند. پراپ می‌تواند نماد باشد. در برای مثال در فیلم لبوفسکی بزرگ قالیچه ایرانی پراپی‌ست که بر روند داستان تاثیر می‌گذارد. در ضمن نمادی نیز است که تنها رشته ناگسسته زندگی لبوفسکی.

امکان تشبیه نیز در صحنه ممکن است. به این روش آندره بازن توجه زیادی کرد. در این شیوه از عمق میدان استفاده شده تا میزانسن فضای گسترده‌تری را شامل شود. سپس دو عنصر در این میزانسن به هم تشبیه می‌شوند. برای مثال می‌توان تصور کرد در فورگراند وکیلی با موکلش در حال صحبت است و در بک‌گراند گوسفندی را سلاخی می‌کنند.

سایر موضوعات صحنه

عناصر بدیعی زیادی نیز از طریق صحنه قابل بیان است. از آن‌ها می‌توان به اغراق اشاره کرد. همیشه لازم نیست که صحنه‌ها در اندازه واقعی ساخته شوند. از این رو می‌توان اغراق را در ساخت عناصر صحنه بررسی کرد. از طریق صحنه تأکید نیز ممکن است. تمامی آرایه‌های روش تناسب –به جز حس‌آمیزی، حسن‌تخلص، جابجایی صفت و صدامعنایی- نیز در صحنه مجال بروز دارند. ترتیب و هارمونی موجود در صحنه می‌توان مجالی برای بروز عناصر ترتیب کلام شود. در فیلم‌های سورئالیستی می‌توان از مشاکلت در صحنه استفاده کرد. در میزانسن صدایی وجود ندارد از این رو نمی‌توان در آن به دنبال بدیع لفظی گشت مگر آن که به جای لفظ، صحنه یا دکور را در نظر گرفت که در آن صورت می‌شود همان تناسب و ترتیب کلام.

صحنه سینمایی

صحنه سینمایی

جمع‌بندی

میزانسن به بخشی از سینما گویند که با تئاتر اشتراک دارد. به طور کلی این عنصر فرمی را می‌توان به چهار بخش صحنه، فیگور بازیگر، نورپردازی و لباس تقسیم کرد. در این مقاله به ارائه توضیحاتی درباره میزانسن پرداختیم و به بخش صحنه توجه ویژه‌ای کردیم. امیدوارم که این مقاله برای‌تان سودمند بوده باشد.