یکی از گنجینه‌هایی که سینماگران، به ویژه فیلم‌نامه‌نویسان باید به آن رجوع کنند متون کهن همچون مثنوی معنوی است. در این متون گاه مباحث یا ایده‌هایی می‌توان یافت و شاهکاری آفرید. بخشی از بودجه‌بندی مطالعاتی هنرجویان عزیز باید صرف مطالعه این متون شود. یکی از اصلی‌ترین خلاءهای سینمای ایران همین موضوع است. سینماگران بزرگ کشورهای اروپایی و آمریکا به خوبی با متون کهن و ادبیات جهان آشنا بوده و از آن‌ها برای خلق آثاری ماندگار استفاده می‌کنند. برای مثال به فیلم‌شناسی افرادی نظیر پازولینی، اورسن ولز و اینگمار برگمان نظری بیندازید. جالب این است که استفاده از متون کهن ادبیات فارسی در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران بیشتر از درون ایران بوده!

باری در فرهگ ما متون بسیار زیادی وجود دارند که به قولی برای سینماگران دست نخورده باقی مانده‌اند! از این متون می‌توان به مثنوی معنوی، شاهنامه، تاریخ بیهقی، گلستان، بوستان، تاریخ جهانگشاری جوینی، کلیله و دمنه، مرزبان نامه و بسیاری دیگر اشاره کرد. در این مقاله قصد داریم ضمن معرفی مجموعه مثنوی، به ویژگی‌های فیلم‌نامه‌ای آن نیز اشاره شود.

مثنوی معنوی چگونه کتابی‌ست؟

مثنوی معنوی که با نام‌های “مثنوی” و “مثنوی مولانا” نیز شناخته می‌شود نظمی گران‌قدر نوشته مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است. این کتاب در شش مجلد (به هر یک دفتر گویند) منتشر شده. تعداد ابیات مثنوی به طور کل بیست و شش هزار بیت است. این اثر یکی از والاترین سروده‌های عرفانی منظورم است. بسیاری از محققان غربی از جمله رینولد نیکلسون این اثر را برترین شاهکار عرفانی تمام دوران معرفی کرده‌اند. ساختار مثنوی به‌گونه‌ای‌ است که در آن حکایات جذاب و زیاد همراه با شرح و توضیحات عرفانی آمده. بخش شرح و توضیحات قطعاً باعث غنای دهن فیلم‌نامه‌نویسان می‌شود اما در این مقاله با بخش روایی این گران‌سنگ کتاب کار داریم.

مثنوی

تیتراژ  مثنوی دردنامه‌ای‌ست اعجاب‌آور از نی.

 

مثنوی معنوی و فیلمنامه

مولانا قدرت عجیبی برای نمایش رازهای هستی و یافت مشبه‌به‌های عقلی برای مشبیه‌های حسی است. تیتراژ  مثنوی دردنامه‌ای‌ست اعجاب‌آور از نی. ساختار این گران‌کتاب شامل مجموعه‌ای از حکایات است که ممکن است قابلیت فیلم‌نامه شدن داشته باشند. البته نباید تصور کرد که تمامی حکایات مثنوی قابلیت سینمایی دارند. به طور کلی حکایاتی که در گره‌گشایی پاسخی دندان‌شکن -نه حرکت‌مدارانه- دارند به طور معمولی به درد فیلم‌نامه نمی‌خورند. برای حکایت نحوی و کشتیبان.

آن یکی نحوی به کشتی در نشست

رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست

گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا

گفت نیم عمر تو شد در فنا

دل‌شکسته گشت کشتیبان ز تاب

لیک آن دم کرد خامش از جواب

باد کشتی را به گردابی فکند

گفت کشتیبان بدان نحوی بلند

هیچ دانی آشنا کردن بگو

گفت نی ای خوش‌جواب خوب‌رو

گفت کل عمرت ای نحوی فناست

زانک کشتی غرق این گردابهاست

 

باری برخی از حکایات این کتاب به دلیل ذات حرکتی خود سخت به درد فیلم‌نامه نویسی می‌خورند. برای این نوع می‌توان حکایت زیر را مثال آورد.

آن یکی آمد در یاری بزد

گفت یارش کیستی ای معتمد

گفت من گفتش برو هنگام نیست

بر چنین خوانی مقام خام نیست

خام را جز آتش هجر و فراق

کی پزد کی وا رهاند از نفاق

رفت آن مسکین و سالی در سفر

در فراق دوست سوزید از شرر

پخته گشت آن سوخته پس باز گشت

باز گرد خانه همباز گشت

حلقه زد بر در بصد ترس و ادب

تا بنجهد بی‌ادب لفظی ز لب

بانگ زد یارش که بر در کیست آن

گفت بر در هم توی ای دلستان

گفت اکنون چون منی ای من در آ

نیست گنجایی دو من را در سرا

 

جمع‌بندی

مثنوی گران‌کتابی‌ست نوشته مولانا که بخشی از هویت و فرهنگ ما را تشکیل می‌دهد. مطالعه این اثر ادبی علاوه بر غنای ذهنی سینماگران -و به ویژه فیلم‌نامه نویسان- می‌تواند ایده‌های جذابی را چه در روایت پردازی و چه در دیالوگ‌نویسی پدید آوررد. اگر به این موضوع شک دارید با خود بیندیشید که برترین دیالوگ‌نویسان تاریخ تاریخ سینما و تئاتر ایران چه کسانی بوده‌اند. سپس رفته و حوزه مطالعاتی آن‌ها را بررسی کنید!