روزی روزگاری در هالیوود نهمین فیلم سینمایی بلند تارانتینو است. این کارگردان بزرگ، عاشقانه تاریخ سینما را در زندگی شخصی خود دنبال می‌کرد؛ حال این عشق را در قالب فیلم کارگردانی کرده است. به گفته خود او، ساحت این چنین فیلمی آرزوی دیرینه‌اش بود. او مدت پنج سال بر روی فیلم نامه این اثرِ نسبتاً طولانی کار کرد.  البته توجه به این نکته ضروری است که بخش عمده‌ای از داستان فیلم، ساخته تخیلات کارگردان است و اصلاً واقعی نیستند، امّا بخشی از شخصیت‌ها واقعی‌اند. اشاره به قتل شارون تیت، همسر رومن پولانسکی، و چهار نفر از دوستانش کاملاً واقعی و غم‌انگیز است. برای مشاهده گزارش این قتل اینجا کلیک کنید.

ما در این مقاله سعی داریم به بررسی این اثر مهم سینمایی بپردازیم. ناگفته نماند که تارانتینو پس از اکران فیلم، رمانی تحت عنوانِ روزی روزگاری در هالیوود منتشر کرد که داستانی نزدیک به فیلم (نه مشابه!) دارد.

تصویر تارانتینو

تارانتینو کارگردان فیلم

داستان از چه می‌گوید؟

داستان عصر طلایی هالیوود را روایت می‌کند. اگر تاریخ سینمای آمریکا را بررسی کنیم، عصر طلایی به دوره‌ای از سال 1920 الی 1970 گفته می‌شود. دوره‌ای که در آن کم‌کم فیلم‌های صامت به فراموشی سرده شدند و فیلم‌های ناطق پا به عرصه حیات گذاشتند. ژانرها گسترده‌تر شد و موزیکال‌ها، وسترن‌ها و انیمیشن‌ها جان گرفتند. روزی روزگاری در هالیوود به این دوره می‌پردازد. دوره‌ای که سینما در انحصارِ استودیوهای غول‌آسایی واقع در هالیوود بود آن ها تنها و تنها به کسب درآمد فکر می‌کردند.

 

تارانتینو از عصر طلایی چه می‌خواهد؟

فرض تارانتینو آشنایی مخاطب با دوره طلایی هالیوود است. او تنها به نشان دادن تکه‌ای از ماجرا اکتفا می‌کند. انرژی خود را صرفِ نشناساندن آن دوره به مخاطب نمی‌کند. می‌شود گفت که او این فیلم را برای سینما دوستان ساخته است.  او در این فیلم راوی داستانی است از ریک دالتون، بازیگری تلویزیونی که دی کاپریو بازیگر این تقش است، و بدل کارِ ریک با نامِ کلیف بوث که به برد پیت سپرده شده است.

ریک دالتون در این فیلم نمونه‌ای است تیپ‌وار از تمام آن بازیگرانِ خوش چهره که در سودای ثروت و شهرت، روی به بازی آورده‌اند؛ از قضا موفق هم شده‌اند امّا سینما بی‌رحم‌تر از این حرف‌هاست. سینمایِ بی‌مروت، آن ها را فراموش کرده و به سراغِ بازیگرانِ جدیدتر رفته است. داستانِ فیلم درباره دست و پا زدن شخصیت ریک دالتون است برای نجات خود. البته ما با خرده پی‌رنگ‌هایی نظیر قتل شارون تیت نیز مواجه می‌شویم.

روزی روزگاری در هالیوود

ریک دالتون نمونه‌ای است از بازیگرانِ خوش چهره

 

تحلیل فیلم

هر مخاطب جدی سینمایی می‌داند تارانتینو شخصیتی تنوع طلب است. فقط نگاهی جزئی به کارنامه هنری او این مدعا را اثبات می‌کند. تنوع آثار او بسیار زیاد است. او در فیلم اخیرِ خود نیز به سراغِ تجربه تازه‌ای رفته است. از دیگر ویژگی این کارگردانِ مطرح سینما، تعلق نگرفتن به یک ژانر خاص است. فیلمِ هشت نفرت‌انگیز یا داستان عامه پسند را به یاد آورید. این فیلم‌ها مرز میانِ ژانرها را می‌شکنند و خود را از بند قواعد ثبت شده خلاص می‌کنند.

روزی روزگاری در هالیوود نیز از این قاعده مستثنی نیست. این اثر سعی کرده در ذات خود کمدی باشد، اما رگه‌هایی از ژانرهای دیگر، نظیرِ جنایی، معمایی و… را در آن می‌توان دید.  گفتیم این اثر در ذات خود کمدی است؛ اما این کمدی؛ به هیچ عنوان جهان‌شمول نیست و بیشتر برای آمریکایی‌ها معنا پیدا می‌کند.

از طرف دیگر این فیلم یک انتقادی است به هالیوود آن دوران. صحنه نبرد برد پیت با بروس‌لی را به یاد آورید. برد به سادگی بروس‌لی، اسطوره مبارزه آن دوران را شکست می‌دهد.

ویژگی دیگر این فیلم، نداشتن یک داستان منسجم و خطی است. دوربین آزادانه فیلم را بدون توجه به شروع و آغاز یا حتی توالی اتفاق‌ها ثبت می‌کند. پرش‌های زمانی، ماحصل جامپ‌کات‌هایی‌اند روایت را نامنظم می‌کنند.

جمع‌بندی

ما در این مقاله به بررسی فیلم روزی روزگاری در هالیوود پرداختیم. در ابتدا راجع به تارانتینو و فیلم‌سازی وی صحبت کردیم؛ سپس دوره طلایی هالیوود که درک آن کلید فهم فیلم است را بررسی کرده و به چگونگی روایت‌پردازی تارانتینو از این دوران پرداختیم. سپس سعی در تحلیل فیلم کرده و بخشی از عناصر سبکی فیلم را بیان کردیم. در آخر بیان این نکته ضروری است که این فیلم، مخاطبین و منتقدان را به دو گروه تقسیم کرده؛ گروهی این فیلم را شاهکاری از شاهکارهای تارانتینو می‌دانند و گروهی معتقدند که این فیلم ضعیف‌ترین اثرِ کارنامه هنری این کارگردان است. هر چه باشد، زمان مشخص‌کننده این ماجرا خواهد بود.

امیدوارم که این مقاله برایتان مفید بوده باشد.