جودی دنچ متولد نهم دسامبر 1934 در یورک، یورکشایر، بازیگر انگلیسی است. جودی دنچ دانش آموخته ی مدرسه ی مرکزی هنرهای دراماتیک لندن می باشد. اولین بازی تحسین برانگیز او به سال 1957 و در نقش اوفلیا در نمایش نامه ی هملت بود.

در سال بعد از این نمایش جذاب، جودی در اثر شب دوازدهم بازی کرد. بعدها بازی در نقش لیدی مکبث توانست جایزه ی لارنس الیویر را برای او به ارمغان آورد. از ابتدای کار بازیگری، دنچ در آثار تلویزیونی فراوانی به ایفای نقش پرداخت. پدر جودی، رجینالد، پزشک و مادرش النورا بود. از همان سال های ابتدایی جودی بسیار در معرض دنیای بازیگری قرار می گرفت. وقتی او دختر کوچکی بود، بسیار به کار اجرا علاقه نشان می داد. جودی عاشق این کار بود که لباس های مخصوص بپوشد و زمانی که مادرش پیانو می نواخت، آواز بخواند. راهبرد کاری جودی دنچ بسیار غیرمعمول است.

او معمولا فیلم نامه را پیش از قبول کردن یک نقش نمی خواند.

بلکه او از دوستان و همراهانش می خواهد که او را در تصمیم گیری کمک کنند. او همیشه بدون اینکه متن را به طور کامل خوانده باشد برای تست اولیه حاضر می شود و خودش عنوان می کند که نخواندن متن باعث می شود که او به گونه ای به سمت لبه ی پرتگاه کشیده شود و این دقیقا همان چیزی است که او به آن نیاز دارد.

جودی دنچ

جودی دنچ

از آثار او در سینما می توان به موارد زیر اشاره کرد:

راز سوم (1964)، رویای نیمه شب تابستان (1968)، عشق در هوای سرد (1980)، اتاقی با منظره (1985)، هنری پنجم (1989)، هملت (1996)، فردا هرگز نمی میرد (1997)، خانم براون (1997)، شکسپیر عاشق (1998)، دنیا کافی نیست (1999)، چای با موسولینی (1999)، شکلات (2000)، آیریس (2001)، روزی دیگر بمیر (2002)، خانم هندرسون تقدیم می کند (2005)، غرور و تعصب (2005)، نُه (2009)، جین ایر (2011)، هفته ای با مریلین (2011) و ویکتوریا و عبدل (2017).

جودی دنچ در خلال همه ی این سال ها پی برده است که از ابتدا نمی توان نتیجه ی نهایی کار را پیش بینی کرد. دنچ تا کنون هفت بار نامزد دریافت جایزه ی اسکار شده است و یک بار به سال 1999 برنده شده است. نیز دو بار نامزدی دریافت جایزه ی گولدن گلوب و شش نامزدی لارنس اولیویر را در کارنامه دارد. او در سال 1971 با مایکل ویلیامز ازدواج کرد که حاصل آن دختر به نام فینتی است که بازیگر است.