شاهنامه متنی است درخشان. فرقی ندارد از چه زاویهای به آن نگاه کنید. دنبال داستانهایی جذاباید؟ شاهنامه مناسب شماست! دوست دارید با هویت ایرانیان آشنا شوید؟ شاهنامه! جنبه هنری و علوم بلاغی برایتان دلچسب است؟ همان همیشگی! دوست دارید جنبههای نمایشی اثری را بررسی کنید؟ باز هم همان! باری در این مقاله قصد داریم به جنبه مهم اما مهجور شاهنامه بپردازیم. تمرین بازیگری با شاهنامه؛ چگونه؟ هدف این مقاله یافتن پاسخی برای این پرسش است. در ابتدا قصد داریم به بررسی روشهایی برای تمرین بازیگری با شاهنامه بپردازیم و سپس چند بیت از دلکشترین بیتهای این کتاب بیاوریم تا هر آن چه گفتیم را تمرین کنید.
تمرین بازیگری با شاهنامه
برای تمرین بازیگری با شاهنامه بهتر است در ابتدا داستان، معنای لغات و از همه مهمتر تلفظ صحیح کلمات را متوجه شوید. برای این کار میتوانید از سایت واژهیاب استفاده کنید تا بدون دردسر یه مهمترین فرهنگهای لغت دسترسی داشته باشید. حال نوبت آن است که تصمیم بگیرید دوست دارید در چه حوزهای تمرین کنید. پیشنهاد میکنم پس از فهم دقیق داستان، ابتدا در قالب راوی فرو رفته و باهیجان داستان را تعریف کنید. سعی کنید بایستید و با حرکت بدن، نمایش خود را جذابتر کنید. به صدایتان رنگ و احساس بدهید. کجا باید لحن را محکمتر کنید؟ چه زمانی باید مکث کنید؟ کجا را باید سریع بخوانید؟ میتوانید برای ایده گرفتن به خوانشهای صوتی بسیاری که هست گوش دهید. البته سراغ بیسوادها نروید. برای مثال آوای استاد کزازی میتواند بسیار مفید باشد.
در مرحله بعد پیشنهاد میکنم که با چندی از دوستان علاقهمندتان برای تمرین بازیگری با شاهنامه دور هم جمع شوید. هر یک شخصیتی را انتخاب کرده و یکی هم راوی شود. حال دیالوگها را با حس بخوانید. سعی کنید میزانسنی جذاب نیز طراحی کنید. حتماً و حتماً به بدنتان تحرک دهید. گاه میتوانید میزانسن را در متن شاهنامه پیدا کنید. آن را اجرا کنید. ببینید که دیالوگ در چه بافت احساسیای بیان شده. آن حس را با تمرین بسیار خلق کنید. مهمتر از همه این مسائل، سعی کنید که از فضا لذت ببرید.
تمرینی عملی
در ادامه بخشی از شاهنامه را نقل میکنم. سعی کنید چندبار این متن را بخوانید تا به آن مسلط شوید. این بخش یکی از دلکشترین بخشهای شاهنامه است. جایی که اسفندیار فریب پدر را خورده و برای نبرد با رستم به سیستان آمده، رستم طی مذاکراتی قصد داشت او را از این نبرد منصرف کند اما نشد. حال رستم پس از آخرین مذاکره شکستخوردهاش جنگ را حتمی میبیند. او با حالت اندوه به بارگاه خود کنار برادر، پسر و پدرش میآید.
چو رستم بیامد به ایوان خویش
نگه کرد چندی به دیوان خویش
زواره بیامد به نزدیک اوی
ورا دید پژمرده و زردروی
حال رستم رو به برادرش با حسرت و غم میگوید:
بدو گفت رو تیغ هندی بیار
یکی جوشن و مغفری نامدار
کمان آر و برگستوان آر و ببر
کمند آر و گرز گران آر و گبر
زواره بفرمود تا هرچ گفت
بیاورد گنجور او از نهفت
در ادامه رستم غمگین از فرط غم با ابزارآلات نبردش صحبت میکند
چو رستم سلیح نبردش بدید
سرافشاند و باد از جگر برکشید
چنین گفت کای جوشن کارزار
برآسودی از جنگ یک روزگار
کنون کار پیش آمدت سخت باش
به هر جای پیراهن بخت باش
چنین رزمگاهی که غران دو شیر
به جنگ اندر آیند هر دو دلیر
کنون تا چه پیش آرد اسفندیار
چه بازی کند در دم کارزار
حال زال وارد میشود و به رستم میگوید از این جنگ صرفنظر کند
چو بشنید دستان ز رستم سخن
پراندیشه شد جان مرد کهن
بدو گفت کای نامور پهلوان
چه گفتی کزان تیره گشتم روان
تو تا بر نشستی بزین نبرد
نبودی مگر نیک دل رادمرد
همیشه دل از رنج پرداخته
به فرمان شاهان سرافراخته
بترسم که روزت سرآید همی
گر اختر به خواب اندر آید همی
همی تخم دستان ز بن برکنند
زن و کودکان را به خاک افگنند
به دست جوانی چو اسفندیار
اگر تو شوی کشته در کارزار
نماند به زاولستان آب و خاک
بلندی بر و بوم گردد مغاک
حال که گویی به غرور رستم برخورده، با برشمردن آثار و پیروزیهای خورد نوعی رجز میخواند.
بدو گفت رستم که ای مرد پیر
سخنها برین گونه آسان مگیر
به مردی مرا سال بسیار گشت
بد و نیک چندی بسر بر گذشت
رسیدم به دیوان مازندران
به رزم سواران هاماوران
همان رزم کاموس و خاقان چین
که لرزان بدی زیر ایشان زمین
اگر من گریزم ز اسفندیار
تو در سیستان کاخ و گلشن مدار
چو من ببر پوشم به روز نبرد
سر هور و ماه اندرآرم به گرد
جمعبندی
شاهنامه کتابی است سترگ که میتوان از او استفادههای بسیاری کرد. در این مقاله به چگونگی تمرین بازیگری با شاهنامه اشاره کردیم. در انتها نیز متنی برای تمرین آوردیم. این فعالیت را به صورت تکی و گروهی انجام دهید.
ثبت ديدگاه