اسپنسر (Spencer) فیلمی منتشر شده در سالِ 2021 است. این فیلم درامیست زندگی نامهای که داستانِ دایانا، شاهدخت ولز و رابطهاش با شاهزاده چارلز را روایت میکند. ما در این مقاله قصد داریم که به تحلیل فیلم اسپنسر بپردازیم.
خلاصه داستان
داستان از تعطیلاتِ کریسمسِ خانواده سلطنتی در کاخ ساندرینگهام، نورفولک انگلستان شروع میشود. در این فیلم دایانا اسپنسر را میبینیم که در طول این سفر دچار مشکلات روحی و روانی متعددی است. اصلیترین دو راهی او رفتن یا ماندن است؛ آیا او همه این تجملات ملالآور را رها کرده سوی زندگی جدیدی میرود یا این که نه، میماند و این زندگی دردناک را ادامه میدهد؟!
اطلاعات فیلم
این فیلم به کارگردانیِ پابلو لارائین در ژانر درام – زندگینامهای در سال 2021 برای اولین بار در جشنواره ونیز اکران شده است. فیلمنامه نویسِ این اثر استیون نایت است و هنرپیشگانی نظیر کریستن استوارت، تیموتی اسپال، جک فارذینگ، شان هریس، سالی هاوکینز در آن ایفای نقش کردهاند.
اسپنسر ساختِ مشترک بریتانیا، ایالات متحده، آلمان و شیلی به زبان انگلیسی است. این فیلم 117 دقیقهای با بودجهای هجده میلیون دلاری ساخته شده و فروشی نزدیک به چهارده میلیون دلار را تجربه کرده است.
تحلیل فیلم اسپنسر
«پابلو لارن» در مقام کارگردانی این فیلم، با ترسیم داستانی تخیلی از آن چه میان دایانا و چارلز میگذرد، سعی به نزدیک شدن به کاراکتر دایانا، به عنوان زنی محبوب و دوست داشتنی کرده است.
سعی اصلی لارن در به کار گیری حس همزاد پنداری مخاطب بوده است. کلوزآپها، گریمِ متعادل، نورپردازیای که همواره شاهزاده دایانا را از محیط جدا میکند و دیگر عوامل سبکی، همه و همه به ما امکان یکی شدن با دایانا را میدهند. ما همراه او امیدوار میشویم، امیدمان ناامید میشود، میگرییم یا با خنده، زندگی خاص خود را بر میگزینیم.
این کارگردان شیلیایی تابلویی رسم کرده با پیرنگِ سه روزه از زندگی دایانا در قصر سلطنتی. ما با دایانا همراه میشویم و در نهایت به تصمیم نهایی او احترام میگذاریم.
دایانا دچار ملال است. ملال از همه چیزهایِ تکراری که شاهزاده با آن ها مواجه است. از دیگر تکنیکهای فرمی که کارگردان استفاده کرده، میتوان به تکرار اشاره کرد؛ اما نه از آن تکرارهایی که امری زیبا را نهفته در خود دارد. این تکرار ملال آور است. صحنههای تعویض مکرر لباس، منوی ثابت غذاها، مراسمهای آزار دهنده و… را به یاد آورید. آیا این ها ملال را برایتان تداعی نمیکنند؟
از دیگر نقاط قوت این فیلم، بازی درخشان کریستن استوارت است. این بازیگر مطرح، پس از بازی در این فیلم مورد استقبال و تحسین منتقدان جشنواره فیلم ونیز قرار گرفت. بازی دقیق استوارت، نمایشگر زنی بدبخت است که از تحمل مشکلات پیش آمده از ازدواجش با پرنس چارلز جانش به لب رسیده.
در جای جای این فیلم، ما دایانا را میبینیم که دچار تنشی درونی شده است. در کنار او خانواده سلطنتی که گویی با شرایط کنار آمدهاند حصور دارند. این تضاد، موتور محرک فیلمنامه است. دایانا شاهزاده ای است که میخواهد بر خلاف جهت آب شنا کند. تمام تنش های فیلمنامه حول محور همین موضوع است.
شاید بتوان یکی از نقاط ضعف فیلم را، ارائه ندادن پیش داستان (Back story) دانست. گفتیم که میزانسن، جنس بازی، نورپردازی و دیگر مشخصه های سبکی ما را با ملال شخصیت دایانا آشنا میکند؛ نکته مهم این است که فیلمنامه با ارائه ندادن میزانی کافی از پیش داستانِ زندگی و شخصیت دایانا، باعث می شود گاهی نتوانیم از جزئیات این شحصیت پیچیده سر در آوریم. البته که هدف کارگردان تنها گزارش این سه روز است، امّا میشد به گونهای تصور کرد که در خلال دیالوگ، این خللهای شناختی برطرف شود. با همه این اوصاف، کارگردانی به قدری دقیق و حساب شده است که میتواند این ضعف را پوشش دهد.
این فیلم، اصطلاحاً سوبژکتیو است. یعنی ما حوادث را از درون ذهن دایانا میبینیم؛ توهماتِ دایانا، واقعیات فیلم اسپنسر است. در این فیلم کمتر به شخصیتهای دیگر پرداخته شده است و دایانا، مرکز ثقل فیلم است.
وقتی درباره این فیلم صحبت میکنیم، نباید نقش پسران دایانا را نادیده بگیریم. آن ها از معدود شخصیتهایی هستند که به خوبی پرداخته شدهاند. نحوه توجه به مادرشان از تاثیرگذارترین لحظات فیلم است
در این کارگردان به خوبی اسبِ دوربین را مهار کردهاست. فیلمبردار توانسته است که با نورپردازی دقیق، به خوبی اهداف کارگردان که همانا جدا کردن دایانا از محیط است را نمایش دهد.
در یک جمعبندی مختصر میتوان گفت که فیلم به لحاظ کارگردانی در جایگاه خوبی قرار دارد. صداگذاری و نورپردازی بخ فضاسازی کمک میکنند و بازیگردانی خوب کارگردان، مهارتهای بالقوه باریگران را به فعل رسانده است. برای حسن ختامِ این نقد نمرات این فیلم را در سایتهای معتبر ارائه میدهیم.
IMDB: 6.9
Rotten Tomatoes: 83%
Metacritic: 76%
ثبت ديدگاه